وقتی بالها دروغ نمیگویند؛ ماجراجویی با پاراگلایدر از فسیل تا فریاد!
آدمی همیشه دوست داشته پرواز کنه؛ حتی اون موقع که هنوز مثل فیلم فسیل راه میرفت و دنبال گوشت شکار میدوید! حالا اما، با یک بال رنگی پاراگلایدر روی دوشش، از کوه میپره و میگه: «من آزادتر از پرندههام!» این یعنی چی؟ یعنی پاراگلایدر، همون رؤیای کودکیست که بدون نیاز به سوخت جت، فقط با دل و دل و کمی باد بالا میره!
من خودم وقتی اولینبار با پاراگلایدر پریدم، فکر میکردم قراره برم تو تیم ملی و از بالا جام ملتهای آسیا رو ببینم! ولی واقعیت اینه که اون پایین، فقط یه بز بود که با تعجب نگام میکرد! البته نه بیشتر از مادرم که موقع دیدن فیلم پروازم، از تعجب کنترل تلویزیون رو انداخت تو چایی!
راستی، خیلی از هنرجوها میپرسن: “اگه از بالا بیفتم چی؟” خب، اگه تو مای مدیو نمره انضباط نمیگرفتی و هنوز هم وسط کلاس میخندیدی، بله شاید بیفتی! ولی تو دورههای آموزش پاراگلایدر، ایمنی حرف اول رو میزنه. ما حتی توی تقویممون برای سال ۱۴۰۳ یه روز گذاشتیم به اسم “روز فرود موفق!”
از اون طرف، بعضیا هستن که تازه با این دنیا آشنا میشن و فکر میکنن پاراگلایدر یه جور کایت بازی بزرگسالانهست. ولی نه داداش! اینجا باید عضلات پاهات رو بیشتر از زمان دویدن دنبال اتوبوس تمرین بدی! حتی علی کامیکس هم که همیشه با شوخی و خنده ویدیو میسازه، تو اولین پروازش گفت: “بابا این جدیتر از اونه که فکر میکردم!”
نتیجهگیری
پاراگلایدر فقط یه ورزش نیست؛ یه راهه برای دیدن دنیا از بالا، برای خندیدن با باد، و گاهی هم برای فرار از دغدغههای زمینی. پس اگه اهل ماجراجویی، شوخی، و تجربه کردن چیزای تازهای، پرواز با پاراگلایدر یه انتخاب درست و هیجانانگیزه.